۱۳۸۶ اسفند ۲۳, پنجشنبه

تاریخچه ولایت غــــــــــــــــــــــــور


ولایت غـــــــــــــــــور

غوردرحال حاضر درتشکیلات اداری افغا نستان یکی از ولایات سه گانه مرکزی کشور محسوب میشو د مرکزاین ولایت شهر چغچرا ن که برخط 25 -65 طول البلد شرقی و31-34 عرض البلد شمالی موقعیت دارد . مساحت مجموعی آن به 38666 کیلو متر مربع میرسد وهفتمین ولایت از نظر مساحت محسوب میشود واز نظر نفوس با داشتن 366823 نفر در ردیف نزد همین ولایت کشور قرار دارد . که به این ترتیب کثافت نفوس درآن 9 نفر در فی کیلو متر بوده یک ولایت متفرق را تشکیل داد ه است ومجموع قریه های غور 1916 قریه است چغچران به ارتفاع 2250 متر از سطح بحر بلند افتاده است وبه هشت ولایت هم مرز است واز لحاظ تشکیل اداری دارای واحدهای اداری ذیل است :
1. ولسوالی تیوره 6.ولسوالی تولک
2. ولسوالی ساغر 7. ولسوالی پسابند
3. ولسوالی لعل وسر جنگل 8.ولسوالی دولینه
4. ولسوالی شهرک 9. ولسوالی دولتیار
5. ولسوالی چهار سده 10. مرکزولایت غور(چغچران)
مرغاب مرکز چغچران کوه چهل ابدال تیوره از بلند ترین فاصله های غوراست بلکه بگفته ( جنران فریه ) فرانسوی از بلند ترین قله های جهان محسوب میشود قدمت تاریخی آن حدوداً به 3500 سال قبل دردوره منوچهر آخرین پادشاه پیشدادی میرسد محققین نژاد غوریان را به ضحاک تازی نسبت میدهند تابش اسلام درغوردر عهد خلافت حضرت علی کرم الله وجهه پرتو انداخت . غور دردوره سلطنت غوریان به اوج قدرت رسید . بدوره غیاث الدین وشهاب الدین یکی از امپراتوریهای بزرگ جهان شرق بشمار میرفت . از آثار بزرگ تاریخی غوریکی منار جام است که در ولسوالی شهرک منطقه جام به پهلوی دریای خروشان هریرود قرار دارد . از لحاظ جغرافیاوی غور منطقه کوهستانی بوده مردم آن به زراعت ومالداری توجه بیشتر دارند ولی مردم غوراز لحاظ اقتصادی خود کفا نبوده بلکه اکثراً فقیر وبی بضاعت اند زمستان های سرد آن نیز به مشکلات مردم می افزاید ودر طول تاریخ مورد توجه دولت قرار نگرفته کدام منابع آب رسانی ، برق رسانی ، تعمیراتی ، وغیره در غور وجود ندارد . سرک های آن کاملاً خامه است حتی یک متر هم سرک اسفالت ندارند تمام تعمیرات ان درولایت وولسوالی ها از خشت وگل ساخته شده مردم غور از لحاظ علم ودانش کاملاً مردمان ورزیده وبا استعداد بوده علم دوست وهنر پرور اند با آنکه زمینه درست تعلیم وتربیه درمکاتب آن مساعد نیست . مردم غور بجریان انقلاب کمونیستی شدید اً متضررگردیدند آورگان داخلی بیشتر از مهاجرین درخارج از کشور بوده اند ولی نسبت به بعض ولایات هم مرز خود آسیب کمتر دید . متاسفانه اخیراً بعض از مناطق غور به اساس درگیریها ذات البینی وبعداً به اثر جنگ های طالبان سخت مصدوم ومتضررشدند که ویرانی های زیاد بجا گذاشت . بعد از سقوط طالبان خصومت های شخصی هم کمتر شده وضع زندگی مردم از لحاظ معنوی نسبتاً بهبود یافته است قرار گزارش های نا موثق اخیر در صورتیکه سرک مواصلاتی هرات کابل واحد های اداری غور را بکنار نگذارند از مسیر شیندند ، فرسی ، تولک ، شهرک ، دولینه وچغچران عبور نماید خوشبختانه انتظار میرود که وضع زندگی مردم کاملاً تغیر وبهبود یابد ومردم به زندگی جدید رو آورند زمینه کار وکار سازی به تمام غور وغوریان مساعد شود بلکه بتوانند بولایات پیشرفته کشور نیز همسری ورقابت سالم در عرصه آبادانی کشور عزیز ما نمایند که این هم توجه جدی دولت ودولت مردان کشور بستگی ونیاز مبرم دارد . فعلا ً درمناطق غورچهارایماق زندگی مینمایند همه مردم غورمسلمان به استثناء ولسوالی لعل وسرجنگل که به مذهب جعفری اند مطابقی همه مردم آن به مذهب حنیفی بوده وبه لسان دری خاص صحبت مینمایند . فرهنگ وکلتور مردم غورکاملا ً فرهنگ افغانی میباشد اعتماد وحرمت خاص به یکدیگر دارند . حس انسان دوستی وخورد وبزرگی را بخوبی رعایت مینمایند . به فرهنگ های ولایا ت دیگر کشور خود حتی به فرهنگ های جدید خارج از کشور نیز آشنائی دارند با کما تأ سف که مناطق دور افتاده غورطوریکه قبلا ً تذکر دادیم از منابع عایداتی مدرن وپیشرفته کاملا ً محروم اند . گر چه جریان وحوادث انقلاب در مورد نیز سدراه وموانع ایجاد نموده ولی زیر توجه صلاحیتمندان هم کمتر قرار گرفت .



اَقلیم ( آب و هوای ولایت غور )


ولایت غور یکی از ولایات کوهستانی افغانستان است که از ولایات وسیع المساحت نیز بحساب می آید – این فراخی و وسعت ساحه دلیل مختلف بودن موسم این ولایت را می رساند که بشرح ذیل ارائه میگردد. طوریکه قبلاَ اشاره شد تمام مناطق ولایت غور دارای موسم واحد نیست ، برخی مناطق نهایت سرد ، بعضی مناطق نسبتاُ معتدل و قسمتی گرم هم می باشد. مرکز ولایت غور ( چغچران ) دارای دو اَقلیم آب و هوا میباشد – جنوب ، شرق و غرب چغچران سرد و برف گیر بوده و غالباُ در موسم زمستان راه های مواصلاتی آن برای پنج ماه بروی ترافیک مسدود است. و مناطق جنوب چغچران نسبت سردی هوا برای غرس اشجار میوه دار مساعد نیست ، تنها مناطق مجاور دریای هریرود تازه موفق به ثمر رساندن درختان میوه شده اند که آنهم طور نمونه است یعنی مناطق دولتیار ، شینیه ، کشرو ، بادگاه ، تسرغی و زرتلی و کندیوال... اما بر خلاف مناطق شمال چغچران دارای آب و هوای معتدل و قسمتی اعظم از مناطق توسط درختان میوه دار پوشیده میباشد. مناطق غلمین و مرغاب شامل مناطق گرم تر است و دره های مختلف مرغاب از فیض دریای مرغاب سر سبز و پر میوه است و حتی مکاتب و مدارس مرغاب بر خلاف سائر مناطق غور از طرف زمستان فعال است ، اما مناطق جنوب و غرب چغچران بیشتر از سائر مناطق برای کشت للمی و نگهداری حیوانات مساعد است چون بیشتر تپه های خالی دارد – مناطق پشت بند ، غیبی ها و منا طق شویح و لغرا در چغچران مناطق نهایت محروم و پر مشکل است که برخی مناطق از آب آشامیدنی سه ساعت فاصله دارند

ولسوالی ها


ولسوالی دولتیار: ولسوالی دولت یار میان چغچران ( در غرب ) و ولسوالی لعل و سرجنگل ( در شرق ) موقعیت دارد . ولسوالی دولتیار از سطح بحر2503 متر ارتفاع دارد و از سوی شرق با گرماب ( گرم آب ) ، قزل و تکه غال هزاره جات متصل شده است . دولتیار در شمال توسط سلسله کوهای « سفیدکوه » از مرغاب جدا شده است و در جنوب آن سلسله کوهای « سیاکوه » قراردارند . چون دولتیار نسبت به چغچران از سطح بحر بالاتر قراردارد ، آب و هوایش نیز سرد تر از چغجران است اما گرمتر از ولسوالی لعل و سر جنگل می باشد . شغل مردم بصورت عمده زراعت و مالداری است . درین آخرها غرس درختان میوه دار نیز در بعضی جاها بصورت آزمایشی رواج یافته است . زمین آبی و للمی در دولتیار به حدی نسبتأ کافی وجود دارد . دریای هریرود که از مرکز دولت یار میگذرد حیاتبخش کشتزارها و نشاط آور زنده گی در دولتیار است . ولسوالی دولتیار در دوران جنگ صدمات و خسارات زیادی را متحمل شد . مردم آن دیار بار ها مجبور به ترک خانه و کاشانۀ خود شدند . ولی بزرگترین ضربه نابودی مکتب آن است . در ولسوالی دولتیار نامهای قریه های چون سنگر ، لشکری ، لشکرراه ، سوخته ، کله منار و غیره حکایت ازین دارند که این منطقه در گذشته ها نیز در تحولات سیاسی و نظامی در منطقه نقش فعال داشته ، و گاهی جام پیروزی و زمانی هم زهر ناکامی را که مستلزم هر حیات است ، چشیده است . دولتیار مانند حصه های دیگر ولایت غور برای علاقه مندان به تاریخ دیدنی ها زیاد دارد. لعل و سرجنگل – ولسوالی لعل و سر جنگل که بولایت بامیان و دایکندی مرز دارد – از سرد ترین ولایات غور بوده که در سال شش ماه راه های مواصلاتی آن بروی ترافیک مسدود و ساکنین آن اسیر پهجه طبعیت بوده همیشه با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند – هر چند یکصدوسی هزار باشندگان این خط َزمهریری از سایه و میوه دراختان سبز تقریباُ برای همیشه محروم اَند – اما استعداد ، ابتکار و همت خدا داد و قابل ملاحظه دارند. من نمیخواهم از درجه برودت و حرارت این منطقه بحساب سانتی گراد بنویسم – این چنین ترسیم می نمایم – در زمستان درختان از سردی می ترکند – در تابستان حاصلات به ثمر نمی رسند و در نیمه خزان حاصلات جو و گندم خرمن می شوند. از نیمه شب که همه خرمن های گندم یخ می یندند کوپیده می شوند ، یعنی خرمن ها خشک نمی شوند – بلکه یخ کوب می شوند. رنج و زحمت مردان و زنان در فصل کار تابستان دیدن میخواهد. ( حیوان داری و للمی کاری شغل مردم است ) اُهالی این ولسوالی هزاره اند. ولاسوالی چارسده در شمال چغچران که بولایت فاریاب مرز دارد و دریای مرغاب از بین آن عبور میکند نسبتاُ معتدل و دارای آب و هوای گوارا و مناطق پوشیده از درختان مثمر و غیر مثمر می باشد ، به کشت زراعت للمی و آبی مساعد بوده ، مالداری و زراعت طور معمول درین ولسوالی رایج است. لباس و عادات این مردم به مردم فاریاب شباهت دارد. ولسوالی های دولینه و شهرک بعد از ولسوالی لعل و سرجنگل از مناطق سرد ولایت غور بحساب می آید ، این دو ولسوالی اقلیم نسبتاُ مشابه به چغچران دارند ، یعنی طرف جنوبی این ولسوالی ها سرد و کم درخت بوده ال برخلاف شمال این دو ولسوالی مناطق زیبا ، سر سبز و پر میوه چون کمنج ، غوک ، جلگه مزار ، مرغه ، اوشام ،جام ، استوه را دارا میباشد. این دو ولسوالی زمینه خوب برای مالداری و زراعت للمی دارند. ولسوالی پسابند – ولسوالی پسابند دارای هوای سرد بوده که در زمستان کاملاُ از برف پوشیده می باشد ، مالداری و زراعت ضعیف داراو مردم کم بضاعت ولی با همت دارد. این ولسوالی با ولایت هلمند و ارزگان مرز دارد و لباس مردم آن مشابه به مردم هلمند است ، بر خلاف سائر مناطق غور مردم پسابند بزبان پشتو هم مهارت و تسلط دارند. مناطق سر سبز و میوه دار درین ولسوالی کم است. دره ها و کوه ها مرتفع می باشد. ولسوالی تیوره – این ولسوالی که مرکز سابق ولایت غور بوده بنام غور نیز یاد می شود. مرکز ولسوالی را مردم آن بنام قلهٌ غور یاد میکنند – بکوه های مرتفع محاط است ، بنام کوه های پنج شاخ و کریه ئی – سر سبز و دارای هوای گوارا بوده به ولسوالی پرچمن فراه و نوزاد هلمند مرز دارد. زراعت و مالداری درین ولسوالی رایج است. زمین های آبی آن بیشتر از للمی است. مناطق زیبای دارد اشجار میوه دار و بی میوه در تمام مناطق آن زیاد است بخصوص مناطق که به ولسوالی ساغر نزدیک است مردم بجای زراعت از فروش حاصلات میوه امرار حیات می نمایند. ولسوالی ساغر – این ولسوالی از سر سبز ترین و یکی از زیبا ترین مناطق غور است به ولسوالی فارسی ولایت هرات و شیندند مرز دارد ، انواع میوه های با کیفیت و چشمه ساران زیبا این منطقه را زینت بخشیده است ، زمین های زراعتی کمتر دارد ، اما دراطراف آن مالداری رایج است – کوه های زار مرغ درین ولسوالی موقعیت دارد. مردم آن لهجه هراتی صحبت میکنند. ولسوالی تولک – این ولسوالی داری اقلیم مشابه به ولسوالی ساغر و تیوره است و به ولسوالی چیشت و فارسی و اوبه هرات هم مرز است. راه های آن در زمستان کمتر مسدود است اما آنقدر سر سبز به نظر نمی رسد ، گرچه نسبت به سائر ولسوالی های غور نسبت مجاورت به هرات چانس بیشتر دارد. این بود اقلیم مختلف مناطق مختلف ولایت غور که طور فشرده تحریر گردید. نظریات و معلومات شما اضافه میگردد.

در یا های ولایت غور


هر چند ولایت غور یک ولایت کوهستانی است اما دارای دریاهای هم می باشد. 1 – دریای هریرود – این دریا که از ولسوالی لعل و سرجنگل سر چشمه میگیرد از بین مناطق دولت یار ، شهر چغچران و جوار منار جام عبور نموده که شهر هرات از فیض آن بهره مند می گردد. از همین سبب به هریرود مسمی گردیده – تا هنوز مردم غور از این دریا استفاده درست بعمل نیاورده اَند. هر چند بکوشش کمی میتوان شهر چغچران را با بستن بند پوزه لچ زیر پوشش آب هریرود قرار داد . و یا با بستن بند بخاطر تولید برق از این بند استفاده شود. که تا هنوز نشده است. اما بعد از عبور از شهر چغچران تا کمنج و دره تخت ازین آب بخاطر زراعت استفاده نمی شود ، چون از مناطق سخت و کوهستانی عبور میکند ، زمین زراعتی در جوار آن نیست. 2 – دریای مرغاب - که آب فراوان دارد – مناطق مرغاب غوراز آن استفاده درست کرده نمی توانند به استثنای برخی مناطق چهارسده. این دریا مناطق ولسوالی مرغاب بادغیس را زیر پوشش میگیرد به همین جهت بنام دریای مرغاب مسمی گردیده است. 3 - دریای فراه رود – طوریکه از نامش پیداست به ریگستان های فراه می ریزد و از بند باین و خاک یارک ولسوالی دولینه سرچشمه میگرد. مناطق زیاد در غور ، پرچمن و فراه بنام آن مسمی گردیده ، ازین رود خانه در زمین های زراعتی استفاده بعمل می آید ، اما در جوار این دریا نیز مانند دو دریا فوق زمین زراعتی کم است. 4 - دریا یا رود غور که از بین ولسوالی تیوره عبور نموده زمین های زراعتی اطراف این رود زیاد است و در پرچمن به فراه رود ملحق میشود واز کوه های پسابند سر چشمه میگیرد و سرانجام به فراه میرسد. 5 – رود دهن حصار : که از دهن حصار شهرک و گا وکش و تگاب اشلان تولک عبور میکند نیز آب کافی بخاطر زمین های زراعتی دارد که از وی استفاده می شود.




اینکه سر بر فلک مینای مینا فام است
افـتـخـار وطـن غـور مـنـار جـام است

در شصت ودو کیلو متری شمال شرق والسوالی شهرک در قریهء موسوم بجام، جای که دریای جام ( از جنوب بطرف شما ) بدریای خروشان هریرود ( که از شرق بجانب غرب جریان دارد ) میریزد و در زاویهء تلاقی آن دو دریا، کنار فشنگ و با عظمتی بارتفاع 63،3 متر جلب نظر میکند. منار جام از حیث عظمت معماری و تزئینات عالی و نوشته های کوفی خود بعد از قطب منار دهلی که داری ارتفاع 73 متر بوده و در زمرهء عجائب هفتگانهء جهان محسوب میشود و منار بخارا که 65 متر ارتفاع داشته ( این هردو مناز نیز از شاهکارهای احفاد غوریان است ) از بزرگترین و با عظمت ترین منار ها در جهان شمرده می شود. بانی و موسس این منار تاریخی سلطان غیاث الدین محمد ابوالفتح بن سام غوری است که از بزرگترین شاهان غور محسوب میگردد، این سلطان بین سنوات (558 - 599 هـ ق ) مدت چهل سال سلطنت کرد و منار مذکور را بین سنوات ( 1193 – 1202 م ) اعمار نموده است. منار جام از لحاظ قدمت تاریخ معماری آن نسبت به دو منار دیگر یعنی قطب منار دهلی و منار بخارا برتری دارد. اولین کسیکه بکشف منار جام در قرن بیستم موَفق شد، شاغلی عبدالله ملکیار والی هرات بود که بقول شارل کیفر دانشمند فرانسوی، ایشان منار جام را در ضمن سفر های خود به غور کشف نمود و به آقای احمد علی کهزاد از آن خبر داد. شارل کیفر این مطلب را در مقالهء که در سال ( 1960 م ) بنام منار سلطان غیاث الدین فیروزکوه نشر کرده است، تحریر داشت. کشف دوبارهء منار جام بتوسط اندره ماریک دانشمند بلژیکی در 17 اگست 1957 میلادی سر و صدای زیادی در محافل علمی جهان تولید نمود، کتی بیسوار عالم انگلیسی آنرا بزرگترین موفقیت در کشفیات جدید خواند. اندره ماریک منار جام را طور مفصل مطالعه نمود و سپس در سال 1959 م نتایج مطالعات خودرا ضمن مقالهء به نشر سپرد. (1) این بود گزارش پوهاند پنجشیری از منار جام و کشف آن لکن، این گزارش استاد خلیلی تحت عنوان ( یک نکتهء قابل تذکر ) این طور می نگارد: درین اواخر در یکی مجلات مطبوع کابل خواندم که منار جام توسط آندره ماریک دانشمند بلژیکی در سال 1957 میلادی کشف شده، اگر مراد از کشف دیدن و پیدا شدن منار است، این منار سوزن نبود که از نطر مردم هرات و غور مخفی می ماندف تا یکی از بلژیک می آمد و آن را کشف می کرد. خصوصاّ که تا چندی قبل غور و هرات در تقسیمات اداری یک ولایت بود و دانشمند هرات در حفظ و احیای آثار خود علاقهء فراوان داشتند، تاریخ رسالهء مزارات هرات با ذیل های خود گواه این مدعاست. کتاب روضات الجنات معین الدین اسفزاری و جغرافیای حافظ ابرو در این باب، از متون معتبر و بی مانند است. در سال 1308 هـ ش که این نا توان به هرات بودم روایت ها و حتی افسانه ها از غور و آثار آن از چشمهء آزان آن، از غار پر از مسکوکات آن ، از مسجد چهلستون و قصر نازنین آن می شنیدم که در آنجا جمله غوری ها و هراتی ها از منار جام بانواع مختلف و با آب و تاب صحبت میکردند. و چون هر اثرزیبا را از عهد بهزاد و بنای در روزگار سلطنت حسین بایقراء میداستند، منار جام را نیز بعضی بناء کردهء عهد سلطان حسین بایقراء می گفتند و من در همان سال 1308 هـ ش در جلد اول کتابی که بنام آثار هرات نوشته و در هرات طبع کرده ام، یعنی چهل و هشت سال قبل در صحفه 118 از منار جام به تفصیل ذکر نموده ام و قول راویان همان وقت را مذکور داشته ام که البته چند سال قبل از کشف آن دانشمند بلژیکی بود، اما اینکه آن دانشمند بلژیکی در جزئیات منار نه در کشف آن تحقیقات عالمانه نموده قابل قدر است. (2) آندره ماریک، در بارهء منار جام می نگارد: در همان نقطهء که آب قریهء جام با هریرود می پیوندد، در مینا محیطی اذ کوه های تیره رنگ، شبحی زرین یک برج مطنطن قد بر افراشته بود و در قسمت علیای آن کمر بند های از کاشی نیلگون نظر را جلب می نمود. وقت و درستی تناسب سه طبقهء آن در وقت ساختمان سنگینی برج را تحمل پذیر ساخته است. دور نمای برج بلا درنگ نمای قطب منار دهلی را بیاد می آورد که چند ماه قبل مشاهده کرده بودم. جدار طبقهء نخستین تماماّ از رویه های تزئینی پوشیده است که در دور آن نوشتهء بر سم الخط کوفی پیچیده است، آن آذین ها طوری مرتب گردیده است که آن را ساده به نظر می آورد، و چار کمربند بزرگ خط کوفی جهش عمودی منار را شکسته و بنا را بیشتر مجلل جلوه میدهد. قاعدهء برج هشت گوشه بوده و حاصل سه قنداق که بر روی هم قرار گرفته بشکل مخروطی است که اکنون ویران گردینه است، وقنداق سوم با فانوسی متوج گشته بود که پوشی نداشت باشد. همین قدر باید بگوئیم که اندازهء یک سوی قاعدهء هشت گوشه، سه و نیم متر میباشد، امروز بداخل منار از دریچهء کوچکی میتوان رفت که بسمت شمال افتاده است بر روی پله ها از یک زینه طوری پائین می آئیم که بدور یک ستون مرکزی دور می خورد، چنان به نظر می آید که همین زینه تا پائین راه می یافت که اکنون ریختگی مصالح ها وغیره آن را مسدود کرده است. همین خصوصت است که هیچ دروازهء دیده نمیشود. گویا بر سنتی که بوده است راهی از زیر زمین از تحت دریا تا داخل قصر امتداد داشته است ( ملتفت باید بود که منظور آندره ماریک از قصر در اینجا همان قصر فیروزکوه میباشد چه وی به این عقیده است که محل فیروز کوه در همین جام موجود بوده است. ) که خرابه های آن تا حال هم آن طرف دریا نمایان است. برای رسیدن بر واقک نخستین باید بیش از یکصد و پنجاه پله زینه را پیمودف و برواقک دوم یا پنج زینهء کوچک که دریک طرف واقع است و هر یک ده پله دارد می توان رسید و تا پنج گنبد که هر کدام بزوایای قنداق ها وصل گردیده و مدور اند بوسیلهء چهار تا پوشش گچ کاری شده میتوان رسید و از آن سوتر وسیلهء فرارفتن وجود ندارد. یکی از منار های بلندی که با منار جام قریب بوده و اکنون معدوم شده است، منار شیروان بوده است و درهمان منطقه در و جوار هریرود در مسافهء ده کیلو متری غرب اوبه برپا گردیده بود. بروی عکاسی ها و وضح گران و وزین منار جام را میتوان بخوبی اندازه کرد که بصورت بسیار مستحکم آباد گردیده، ساختمان جالب آن است که با تزئینات که قسمت پائینش را پیچانده و آن را زیبائی و جالبیت خاص بخشیده منار را به نظر کوچک جلوه می دهد، دیده اندوزی و نظر فریبی این برج بزرگ که کاملاّ تزئین گردیده است، چنان است که هیچ نقطهء آن زاید به نظر می آید، و در افق خود خیلی جالب است. تزئینا آن مجموعاّ خیلی عالی و مطنطن است و به معمار آن افتخار بزرگ دست داده است که چنان شاهکاری را در جای چنان مناسب بوجود آورده است، زیرا بنای عمارت در حالت فعلینه به تناسب بلندی آن بطور کلی متناسب به نظر می آیدف چندانکه ( فان برخمن ) نوشته است : تزئینات تمام سطح بنا را پوشانیده و بدرجء علیای غنا و صفا میرسد. بخش پائین برج تا آنجا که کمربند کتیبهء کاشی آغاز می یابد از تزئینات قالینی پوشیده شده و دور از حشو و زواید است، و لباس مرتب را نمایش میدهد و دارای اهمیت اساسی و خاصی میباشدف نفاست کار و ساختمان آن زیور زیبا که از پارچه های کوچک آجر ساخته شده و بر روی گچ وضع گردیده است خیلی جالب توجه و گیرا میباشد. این ورق شانی بهشت قسمت افقی تقسیم گردیده که سقف ها و سفحات مدور به اشکال و فواصل مختلفه تعبیه گردیده استف نظم و نسق خاص آن هویداستف طوریکه تنوع آن حیرت آور است..... ترکیب خطوط هندسی خیلی متنوع و همیشه خوانا است و دلالت بخوب و قوت نزئین می نماید و هر گاه که روشنی بر روی آنها می تابد آن را بسار دلربا و جالب می سازد.
نوشته ها

بر هشت روی قسمت سفلای منار، توشتهء طویلی ثبت گردیده ست. متن نوشته بلافاصله از قسمت زیرین وجه هموار بشکل مدور با کاشی آغاز می یابد و در وجه نمر 3 و 5 متن بشکل شروع به نظر میآید. این متن از جزء نوزدهم قرآن و از سورهء حضرت مریم انتخاب گردیده و مجموعاّ 976 کلمه میباشد ( شروع آن بر روی یک و دو به وضاحت تشخیص نمی گردد و رویاهای دیگر همه بر روی بر جستگی های نوشته تدقین گردید و ترتیب آن چنین است: روی 3 آیه سی ویک، روی 4 آیهء چهل و سوم، روی 5 آیهء پنجاه و چهارم، روی 6 آیهء هفتاد و هفتم، و روی 7 ایهء نود ودوم می باشد. این کتیبهء دینی نتیجه چنان نظم و نسقی است که انگیزهء ان معلوم بوده و به منظور خاص تثبیت گردیده است. ثبت آیات قرآن کریم بر روی ابنیهء کار تصادفی نیست، بلکه با هدف ساختمانها و تسمیهء ان رابطه داشته است و با آن زیبایی دنیا و حسن آخرت و افتخار می خواسته اند. غیاث الدین محمد بن سام بانی این مناره علاقه داشت که نسخه های قرآن کریم استنساخ گردد و آن ها را درمدار سی خود بنیاد نهاده بود، بوقف می گذشت. ( کتیبه های دیگر که در قسمت های وسطی و فوقانی منار قرار دارد از شرح آندره ماریک ذیلاّ بطور خیلی فشرده تذکر می دهیم : ) 1 - متن کتیبهء نخستین ال بالا و پائین با کلمهء طیبه شهاد آغاز می یابد: (( اشهد ان لا اله الا الله محمد رسول الله )) 2 – نبشتهء دوم این آیهء قران کریم است : ( نصر من الله و فتح قریب و بشر الموَمنین یا ایهاالذین آمنوا)) بدنبال این آیهء کریمهء ( آیه 61 سورهء 13 ) سه کلمه از آیهء مبارکه آمده است ( ای کسانیکه گرویده اید! ) که همین سبک را در کتیبه های زبان فاطمیان هم می توان دید و این روش از آن هم فراتر میرود. 3 – نوار نوشتهء کوفی که در قسمت ثمینه علیای آن ثبت گردیده است، ساده میباشد : (( السلطان المعظم غیاث الدنیا و الدین ابو الفتح محمد بن سام )) 4 – نبشتهء مرکزی از کاشی است، در آن فقط همان القاب و عناوین ثبت گردیده است که رسماّ به آن مخاطب بوده است و شش کلمهء آخر که بالای سطر جا داده شده با خط زیر میباشد: (الف) السلطان المعظم شاهنشاهء الاعظم غیاث الدنیا و الدین معزالاسلام المسلمین ابوالفتح محمد بن سام. (ب ) قسیم امیر الموَمنین خلد الله ملکه.... 5 – بر فراز دومین متن دراز رخ بعد از بنشته پیشینه در زیر آغاز سطر دوم، دو سطر بخط نسخ کتابت شده است. سه کلمهء نخستین خوب خوانا نیستند و به مشکل خوانده میشود و آن دستخط کسی است که آن تزئین را بخشیده و جالب تر آنکه امضای معمار آن عمل علی بن ... نیز دیده می شود. تذکر باید داد که عصری را که ما مطالعه می نمائیم در آن خط نسخ و کوفی همدوش هم بر روی بنای ثبت گردیده است. 6 – نبشتهء زیر بنا بحدی افتادگی دارد که تنها دو کلمهء ان خوانا میباشد. ان نوشته سبک زیبای هنری کوفی بافت خورده و از نوع خط برجسته است. چهار شکل ثبت گردیده که سه از آن مختلف است و بسمت راست و چپ بر روی هر رویه طوی گره خورده که قلبی ( دل ) را بوجود آورده است، خوانده میشود: ابوالفتح که عبارت ما بعد آن همان غیاث الدین محمد خواهد بود. این کلمان بر روی 8 ثبت گردیده است. این نبشته های خیلی ظریف کار گردیده و تمام دقایق نوشته ابنیه که در فارسی به نظر می خورد، در آن رعایت شده است ، چنان احساس می شود که نوشته ها بشکل که انسجام یافته بذات خود زینت عمارت را تشکیل داده است...)) مقالهء آندره ماریک که در سال 1959 میلادی در بارهء منار جام منتشر شد، حاوی مطالب سودمندی بود، به اساس کشف و اطلاع عبدالله ملکیار والی اسبق هرات در سال 1943 م آقای احمد علی کهزاد به جام سفر کرد و مقالهء در مورد جام در مجلهء کابل به نشر سپرد و در سال 1952 میلادی نتایج تحقیق خویش را به زبان انگلیسی نشر کرد. آقای شارل کیفر فرانسوی در سال 1960میلادی ضمن نضر مقالهء از چگونگی کشف منار جام به وسیلهء عبدالله ملکیار مطالب دلچسپ ارائه کرده است، اما کشف مجدد و نشر مقالهء آندره ماریک واقعاّ فصل جدید را در تحقیقات علمی پیرامون تاریخ غوریان و غور نوشته شده بصورت عموم مربوط به سالهای بعد از سال 1957 میلادی میباشد. در سال 1960 میلادی لی بر مدیر هیآت باستان شناس فرنسوی در افغانستان برای مدت کوتاهی در پای منار جام خاک برداری مقدماتی بعمل آورد، متاّسفانه نتیجهء تحقیقات وی تا جای که اطلاع داریم تا هنوز بدسترس علاقه مندان گذاشته نشده است. به اساس همین یادداشت ها بود که (( شارل کیفر )) خوانندگان را از تحقیقات (( لی بر )) مطلع گردانید. اولین کسیکه بعد از (( لی بر )) در سالهای (1962 و 1963 م ) منار جام را از نظر معماری مطالعه کرد، مهندس ایتالوی (( اندریا برونو)) می باشد، نامبرده در سال 1975 میلادی مامور شد منار جام را با وسایل تخنیکی ترمیم و از خطر سقوط نجات دهد. در خلال سالهای ( 1970 – 1971 میلادی ) مهندسی آلمانی (( ورنرهیربرگ )) به افغانستان سفر نموده و منار جام را از نظر معماری و هنر اسلامی مطالعه کرد. وی در جملهء اروپائیانی که جام را دیده اند، یگانه کسی است که عکس های جالب و اسناد مهم دیگر از منارجام در اختیار دارد.




خطر سقط منار جام:


آندره ماریک در رساله اش راجع به منار جام متذکر شده است که منار جام بواسطء تمایلی که پیدا کرده است، مشرف به سقوط میباشد. این امر را مهندس ایتالوی آندریا برونو نیز تائید تموده برای نخستین بار در رسالهء کوچک خود هشت رسم تخنیکی منار جام را با جزئیات آن بصورت خلاصه ارائه نمود.
ضمناّ از خلال رسالهء (( کیفر ) تا اندازه از خاک برداری معدماتی (( لیبر )) مطلع میگردیم. اندازه گیری و تحقیق معماری که (( کورت شمبد )) و (( ورنرهیربرگ)) در سال 1971 میلادی در پای منار جام آنجا داده اند، همین نظریه را مبنی بر خطر سقوط منار جام تائید کردند.
منار جام فعلاّ در یک زاویهء خیلی کوچک قرار داشته و ساحل چپ آن بواسطهء جریان آب دریای هریرود پیوسته تخریب می شود. این امر بعقیدهء (( ورنر هیر برگ )) باعث شده تا منار به اندازهء دو درجه بسوی دریای هریرود میلان پیدا کند.
مواد ساختمانی منار که در سال (1972 م ) به کوشش (( ورنرهیربرگ ) در پوهنتون تخنیکی شهر میاینس تجزیه گردیده ، خاصیت ارتجاعی داشته در صورت تمایل بیشتر منار مواد از هم گسیخته باعث سقوط منار می گردد. (3).






هیچ نظری موجود نیست: