ولایت فراه از جانب شمال با ولایات غور و هرات و از جنوب با ولایت نیمروز و از طرف غرب با خط سرحدی محاط است و در جنوب شرقی آن ولایت هلمند افتاده است. مرکز ولایت فراه به نام شهر فراه در جنوب فراه رود در دامنه کوهی به نام تکه موقعیت دارد. فراه در اعصار گذشته در حوزهء ساکستانا (سیستان) گاهی مرکز و زمانی جزء حوزهء سیستان بوده از حیث تمدن و نفوس از بلاد معروف و معمور شناخته میشد. شهر قدیم فراه تقریبآ به فاصله سه کیلو متر در جناح چپ فراه رود بر فراز تپه در دامنه شمالی کوه تکه با طرز ویژه یی آباد شده که از ابهت و عظمت گذشته آن دیوار های مخروبه و خندقهای عریض و عمیق اطراف آن گواهی میدهد، در فراه سردابه ها و حوضهای پخته یی وجود دارد که قدامت آن را با مدنیت کهن آن برابر میگویند. . در ده کیلومتری مرکز فراه بر فراز کوه بچه یی خرابهء قلعه یی بنام کافر قلعه موجود است و دربین آ« بر فراز همان کوه چاه عجیبی در دل سنگی حفر شده است چنانکه اگر پارچه سنگی در ا« انداخته شود بعد از بیست پنج ثانیه صدای افتادن آن به گوش میرسد، تعمیر این قلعه و چاه را به کک کهزاد نسبت میدهند، برخی از مَُورخان و محققان فراه (فرادا) را مرکز زرنگیانا یا زرنچ هم میدانند. .
حوزهء جنوب غربی افغانستان در روز گاران کهن در نگیانا (زرنچ) و بعدآ سکستانا (سیستان) یاد شده و شهر فراه نظر به موقعیت مهم خود حیثیت مرکز این حوزه را داشته است. نام کهن این حوزه بنابر موجودیت دریاچه ها و غدیر ها که اکنون هامون گفته میشود (هامون سابوری، هامون هلمند، گود زره در نیمروز) زره بوده است چه زره خود ریشه دریه و دریا است، از همین جا است که این حوزه زرنگیانا (زرنچ) نامیده شده است. و بعد در حدود سده دوم قبل از میلاد وقتی که ساکها از شمال هندوکش به این حوزه مهاجرت کردند این جا ساکستانا ) سیستان خوانده شد. .
فلسفهء نام گذاری فراه :
به گونه یی که گفته شد فراه در نواحی غدیر ها و دریا چه ها واقع شده است و این دریا ها (زره ها) قرار عقاید زردشتی جایگاه فرایزدی بوده و یکی از این دریاچه ها (فرزادنو) نامیده شده که در سیستان موقعیت داشته است وزره کیانسی هم گفته میشده است. فرزادنو بنابر روایت اوستا (آبان پشت 108 ) آبی بوده که کی گشتاسب آنجا صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند باری اناهیتا (ایزد آب ) نذر کرد. با این همه دریا چه ها (زره ها) که در فراه موقعیت داتشه و با رود های که در نواحی فراه جریان داشته است فراه جایی با برکت و پرسعادت بوده است، بنابر این گفته میشود که نام فراه از نام دریای موسوم به فرادثه گرفته شده است. این رود را بعضآ اوفرادس ضبط کرده اند. بدین گونه از فرادثه شکل فرادخ به وجود آمده است که بعدآ فراه شده است. اسم فاعل فرادثه و فراذح عبارت است از فراذنت به معنای فراوان کننده و اسم فعل یا مصدر آن فراذح به معنای فراوان کردن میباشد. سرانجام معلوم میگردد که فراه مفهوم محل فراوانی، جایی با فروشکوه را دارد.
تقسیمات اداری:
ولایت فراه در تقسیمات اداری کشور به یازده ولسوالی تقسیم گردیده است که هریک آن قرار ذیل است:
1. ولسوالی اناردره
2. ولسوالی قلعه کاه پشت کوه
3. ولسوالی شیب کوه
5 ولسوالی گلستان
6 ولسوالی دلارام
گلستان
ناحیه یی است در شمال شرق شهر فراه که در شمال آن پرچمن در غربش بالا لوک و در جنوب آن واشیر هلمند موقعیت دارد. یک بخش این ناحیه شاداب و سرسبز است و فرت گل و ریا حین به گلستان موسوم شده است و آن بخش را که کوهها احتوا کرده است به نام کوهستان یاد میگردد.
لاش جوین:
فلسفه نام گذاری لاش جوین:
این ناحیه نام خود را از همان قلقه یی گرفته است که در ساحل غربی فراه رود بر یک لاش مرتفع قرار گرفته است و چون این قلعه در ناحیه یی از جوین بزرگ موقعیت داشت است پس نام لاش جوین معروف شده است، درمورد جوین چند وجه تسمیه ارئه شده است که این موضوع در قسمت جوند در بخش بادغیس به تفصیل آمده است آنجا مراجه گردد.
هامون سابوری:
این ناحیه و دریاچه در گوشهء جنوب غربی فراه واقع است و آن محل ذخیرهء آب میباشد دران نواحی هامون پوزک، دریاچه سنگی و غیره نیز وجود دارد. مجموع آب در اعماق دریاچه ههای فوق هامون را تشکیل میدهد این هامونها که در ادوار کهن هامون بزرگی را ساخته بودند در اوستا (پشتهای کهن) به نام کسائویا یاد شده است و به پهلوی کیانسو خوانده شده است، قرار روایات زردشتی ها نطفهء زردشت در آبهای آن حفظ شده واز همین نطفخ به باور آنان در آخر زمان موعود های مزد پسند پدید خواهد آمد.
وجه تسمیهء هامون سابوری:
کلمهء سابوری را شکل متحول شاپوری دانند و آن را به شاپور شاه ساسانی نسبت دهند اما این نتساب به او قابل تآمل است البته وجه درست آن است که این نام اساسآ به سابور نام یکی از شاهان اشکانی منسوب است و همچنان شاید به شاپور اشکانی واضح است که این جانشیمنگاه این شاه اشکانی بوده است، چنانچه خرابه های قصر ها در هنگام کم آبی هنوز در آنجا دیده میشود.
ابونصر فراهی؛
بزرگ اما ناشناخته
گرکسی گشتی در شهر فراه زده باشد و به تابلوهای این شهرتوجه کرده باشد، بخوبی میداند که از لیسه گرفته تا شرکت های ترانسپورتی وبندرتجارتی و مرکز فرهنگی و... به نام زیبای شیخ ابونصر فراهی مسمی گشته است و این خود بیانگرآن است که او جایگاهی بس رفیع درقلوب همشهریانش دارد.
آرامگاه شیخ در قریۀ رج، زیارتگاه خاص وعام است. و روزانه دهها زایر با حضورشان در مقبره اش به این شیخ بزرگ ادای احترام می گذارند.
متأسفانه اغلب مردم فراه آشنایی چندانی با شخصیت علمی آن بزرگوار ندارند و حتی بسیاری از دانش پژوهان ما از او چیز زیادی نمی دانند.
شوربختانه اطلاعات زیادی از زندگی شیخ ابونصر فراهی در منابع تاریخی نیامده، با این حال نگارنده کوشیده تا حد امکان داشته های خویش را که از اینجا و آنجا جمع آورده درین مقاله گرد آورد.
نام کوچک ابونصر به درستی معلوم نیست. بعضی محمد، بعضی محمود و حتی بعضی مسعود نوشته اند. همگان در کنیه او « ابونصر» اتفاق نظر دارند و لقبش را هم بدرالدین گفته اند. کنیۀ پدرش هم ابوبکرذکرشده است. تاریخ تولدش به درستی معلوم نیست اما تاریخ سیستان او را معاصر یمین الدوله بهرام شاه بن حرب ( متوفی 618 ) می داند. و حتی شعری را به او نسبت می دهند که درمدح بهرام شاه سروده است و بعضی هم این شعر را از آن امام شرف الدین محمد دانشمند فراهی می دانند.
7 – ابو نصر فراهی صاحب (( نصاب الصبیان )) :
ابو نصر احمد فراهی شاعر قرن ششم و هفتم هجری وفاتش 618 هـ ق معاصر و مداح ملک غازی یمین الدوله بهرامشاه بن حرب از ملوک سیستان و نیمروز که مطیع سلطان غیاث الدین غوری بودند، ابو نصر نصاب الصبیان را به نظم در آورده است. ( 1 ) و نیز کتاب فقه الشیبانی موسوم به جامع الصغیر را نیز به نظم آورده است. (2)
مقام علمی شیخ ابونصر فراهی
هرچند از کیف و کان زندگی شیخ اطلاعات جامعی در دست نیست، اما از قراین چنین برمی آید که او از مقام والایی در علم و معرفت و ادب و فقه برخوردار بوده است.
ابونصر فراهی فقیهی بلند مرتبه بوده منظومه ای بنام « لمعة النور» در فقه دارد و منظومۀ دیگری بنام « ذات العقدین » بدو منسوب است.
اما شهرت علمی او بیشترمدیون اثر معروفش « نصاب الصبیان » است ، که در نوع خود اثری گران سنگ و ذی قیمت است .
در حقیقت ابونصر فراهی اولین کسی است که توانسته فرهنگ دوسویه عربی ـ دری را تألیف نماید. و مهمتر از همه این که او توانسته با طبع وقادش آثارش را در قالب نظم که حفظ آن برای دانش آموزان آسانتر است در بیاورد.
دوصد بیتی که او درنصاب الصبیان گرد آورده از جمله ابیاتی است که قرنها د رمکاتب مدارس افغانستان و کشورهای همجواربه عنوان کتاب درسی استفاده میشده وحتی هم اکنون هم د رحوزه ها ی ایران و افغانستان تدریس می شود.
از این اثر مشهور نسخه هایی درکتابخانۀ ملی ایران به شماره (474) موجود است. علاوه برآن نسخ دیگری به نامهای دیگری چون نسخۀ کتابخانۀ نخجوانی تبریر، فهرست حجیات موصل، نسخه ی کتابخانه ی دهخدا، نسخه ی کتابخانه ی سید حیسن شهشهانی در تهران ، نسخۀ مربوط دکتر اقبال و... فعلاً موجود است.
نصاب الصبیان بارها در کشورهای افغانستان، ایران، هندوستان، عثمانی و حتی ترکستان شرقی چاپ شده است.
به تقلید از این کتاب نصاب های فراوانی نوشته شده که ذکرشان مجالی دیگر می طلبد.
اما این کتاب توسط دانشمندان زیادی شرح شده است .
شرح « ریاض الفتیان» ابن حسام در نیمه ی نخست سدۀ هشتم ، شرح « رافع النصاب» از احمد بن الفقیه (818) ، « کنزالفنون» از یک دانشمند در هند در سدۀ یازدهم از جملۀ دهها شروح و تعلیقاتی است که بر این اثر گرانبها نگاشته شده است.
8 – ملک الکلام امام شرف الدین احمد فراهی:
وی معاصر ابو نصر فراهی است که اهل یک شهر بوده اند، یک قطعه شعر وی را منهاج سراج در طبقهء 14 در شرح حال بهرام شاه حرب از ملوک نیمروز نقل میکند:
شـــه نــیــــــــــمــروزی و در روز مــلــکــت
خــجـــســتــه هــنــــــوز اول بــامــداد اســـت
مقطع ان:
نــمــانــد فــرامــوش بــریـــــــــــــاد خــســرو
ثــنـــای فـــراهــی اگــر هــیــچ یــــــاد اســت
حبیبی می نویسد که : عوفی این شاعر را بنام الامام شرف الدین محمد بن محمد الفراهی دارای فضایل و منبع زلال و صاحب علم و عمل گفته است.
و وقتی عوفی اورا در فراه دیدار کرده و اشعار او را نقل میکند، از جمله یک قصیدهء غرا در قافیق وفا به مطلع :
چـــو هست زیر نــــــــــقاب عمل جمال وفا
صبای عهد مجـــــوی و دم شمال وفـــــــــا
از غزلیات اوست:
مــرهــمــم گـــــــــــــــــرنــکــنــی در مــانم
نــکــنـــی کــــــــار بـــــــــــرای دل مــــــــن
تــــــــو خــــــود ایــــــن راه نـــدانـی دانــــم
آنــچـــه زان بــیــش نــــــبــاشد غــــــم تست
و ازچــه زان کـــــــــــــــــــم نــبــود مـن آنم
شــکری از تــــــو بــجـای خـــــواهـم داشـت
گــــــــــــــرچــه از پــسـته دهـی بـستانم ( 3)
تصویر از یک زن خارجی در یکی از قریه های اطراف ولایت فراه که در حال سوار شدن بالای شتر است
تصویر از ملالی جویا وکیل ولسی جرگه ولایت فراه که در بین مردم نشسته است و در حال گپ زدن با آنها میباشد